کاش قلب وسعت می گرفت..........       شمع با پروانه الفت می گرفت....................

کاش توی جاده های زندگی...........       خنده هم از گریه سبقت میگرفت.................

اسمان جای عجیبی است نمی دانستیم                  عاشقی کار غریبی است نمی دانستیم

عمر مدیون نفس نیست نمی دانستیم                      عشق کار همه کس نیست نمی دانستیم

این سخن در اسمان باید نوشت :باتو در دوزخ مداوم ................................... بی تو هرگز در بهشت

زندگی یعنی نا خواسته به دنیا امدن .........مخفیانه گریستن..............دیوانه از عشق ورزیدن..............واخر در حسرت انچه دل می خواهد و منطق نمی پذیدر سوختن....

بالش خودم را ترجیح می دهم.زیرا که شانه های امروزی مثل بالش های مسافرخانه هستند.بی شک سر های زیادی را تکیه گاه بوده اند..................

می گویند باران که میزند بوی "خاک"بلند می شود.....................

اما این جا باران که میزند بوی "خاطره"ها بلند می شود......................

می گفت پای رفتن ندارم....................................................با سر رفت!

دوستت دارم هایت را پس بگیر .بر دلم سنگینی می کند این همه دروغ..................

من و تو شباهت های متفاوتی باهم داریم:

هر دو شکستیم:تو قلب مرا .من غرورم را

هر دو رقصیدیم :تو با دیگری .من با ساز های تو

هر دو بازی کردیم :تو با من .من با سر نوشت

و در اخر هر دو پی بردیم:تو به حماقت من.من به پست بودن تو

گفتم حتما خیری......................................................................استخاره نکردم

تقصیر برگ ها نیست.ادم ها همین اند!!!!!!!!!!!!!!نفس می دهی لهت می کنند...................

همه می خواهند جای تو را بگیرند .بی انکه بدانند تو هم دیگر جایی نداری...........................

از استادی پرسیدند:ایا قلبی که شکسته باز هم می تواند عاشق شود؟

استاد گفت:بله .میتواند............................

پرسیدند:ایا تا کنون از لیوان شکسته اب خورده اید؟

استاد گفت:ایا شما به خاطر لیوان شکسته از اب خوردن دست کشیده اید؟ 

دست در دستم که نگذاشتی........

پا به پایم که نیامدی..................................

سر به سرم هم نگذار...............

افسوس!

زندگی ام را به لبخند کسی باختم که به گریه هایم میخندد.....................

 قدر زمان حال را بدانیم.که گذشته هرگز برنمی گردد.و اینده شاید نیاید.....................

نظرات شما عزیزان:

nazy

ساعت17:49---6 تير 1392

- [ایمیل]

خیلی جملات قشنگی بود نیلوفر جون من که واقعا منقلب شدم

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: